اصولگرایان اگر فرزند خارج نشین خود را نفی کنند میتوانند در قدرت بمانند
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۰۱۲۴۵
آفتابنیوز :
ماجرای آقازادهها، فرزندان خارجنشین مسئولان یا به عبارتی «ژنهای خوب» داستان تازهای در میان مقامات نیست و در 43 سال گذشته بارها شاهد مهاجرت و تابعیت فرزندان مقامات در خارج از کشور هستیم. آن هم کشورهایی که پدران و مادران این بهاصطلاح آقازادهها بعد از پیروزی انقلاب بارها با شعارهای تند علیه آن کشورها میزان انقلابیگری خود را به رخ کشیدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما اکنون شاهدیم که نهتنها فرزندان اصلاحطلبانی که از طرف اصولگرایان غربگرا و غربزده خوانده میشدند به خارج از کشور رفته و دیگر برنگشتهاند بلکه فرزندان این مقامات اصولگرا و انقلابی هم سالهاست دور از چشم دیگران به فرنگ رفته و قصد بازگشت ندارند و پدر یا مادر مسئول آنها به توجیه این مسئله پرداخته و به گفته حشمتالله فلاحتپیشه، با این توجیهات به شعور مردم توهین میکنند.
اخیرا دبیر شورای اطلاعرسانی دولت، در توییتر خود به نقل از رئیسی نوشت: «رئیسجمهور در توصیه به مسئولی که فرزندش برای ادامهتحصیل در کشوری دیگر ویزا گرفته بود، گفت: «اگر فرزند به خارج رفت، پدر هم برود!» اما چیزی نگذشت که معلوم شد فرزند انسیه خزعلی، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده، از سال 97 تاکنون تابعیت کانادایی دارد و در این روزهای متشنج از تصمیم شورای عالی فضای مجازی مبنی بر محدودیت اینترنت و اجرای خاموش طرح صیانت، مشغول ویپیانفروشی است! موضوعی که مهدی خزعلی، برادر انسیه و کبری خزعلی دیگر مقام مسئول در دولت سیزدهم آن را تأیید کرده و گفته علاوه بر فرزند انسیه که تابعیت کانادایی دارد و ساکن کاناداست، فرزندان کبری خواهر دیگرش هم ساکن آمریکا هستند و فرزند خود او هم خارج از کشور زندگی میکند.
علاوه بر آنها میتوان به فرزند حدادعادل و زارعپور، وزیر ارتباطات دولت رئیسی، زاهدیوفا وزیر پیشنهادی کار دولت سیزدهم و صدها مسئول دیگر اشاره کرد.
هرچند این تنها بخشی از واقعیت است و به گفته گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف، مشخص شده است که بین سه تا چهار هزار نفر از فرزندان مسئولان ساکن خارج از کشور هستند. فرزندانی که هرگز هم قصد ندارند به کشور برگردند و در شرایط تبعیضآمیزی نسبت به سایر شهروندان ایرانی، بهراحتی ویزا و تابعیت میگیرند و به هرجا دلشان بخواهد مهاجرت میکنند و این تنها مشتی از خرواری است که میتوان به آن اشاره کرد.
اگرچه اصولگرایان و تندروهای ادوار مجلس، پیش از این همه تلاش خود را به کار بردند تا قانونی تصویب کنند که با مدیران و وزرای دوتابعیتی دولت روحانی و مقاماتی که فرزندانشان در خارج از کشور ساکن هستند، برخورد شود و از سمتشان برکنار شوند؛ اما حالا به نظر میرسد دیگر اصراری به برکناری مقامات دولتی دوتابعیتی و کسانی که فرزندانشان خارج از کشور هستند، ندارند. اگرچه رئیسی گفته بود اگر فرزند رفت، پدر هم برود؛ اما با رسانهایشدن حضور مادری که در دولت مسئولیت دارد و فرزندش تابعیت کانادا دارد، ظاهرا نهتنها قرار نیست مادر برود بلکه برخی نمایندگان به دنبال توجیه ماجرا و پیداکردن راهکارهایی قانونی هستند که کسی از همفکرانشان مجبور به رفتن نشود.
در این راستا محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس، در گفتوگویی گفته است که «آمار دقیقی از تعداد فرزندان مسئولان در خارج از کشور وجود ندارد و فعلا قطع ارتباط والدین با فرزندانی که چنین رویهای را در پیشگرفتهاند، در دستور کار است». او صرفا به نفی رفتار فرزند توسط پدر اکتفا کرده و گفته است: «اگر مدیر رفتار فرزندش را تأیید کند، این مشکلساز میشود، اما وقتی فرزند تحت کنترل پدر نیست و شاید هیچ امر و نهیای را نپذیرد، گاهی در این شرایط لازم است که پدر خط خود را با فرزند مشخص کند...».
البته چند سال گذشته کمپینی با عنوان «فرزندت کجاست؟» راهاندازی شد تا مشخص شود فرزند مسئولان ساکن کجا هستند تا با والدین آنها برخورد شود. هرچند این کمپین به جایی نرسید؛ اما تنها کسی که دراینباره به نفی فرزند خود پرداخت و در سمتش ماند، سبحانی، سفیر دولت احمدینژاد بود که با نفی ساشا سبحانی، فرزند خارجنشین خود در سمتش باقی ماند.
حالا به گفته جوکار اگر پدری فرزندش را نفی کند، میتواند در سمتش باقی بماند و نیازی به رفتن نیست!
منبع: شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: فرزندان مسئولان اصولگرایان خارج از کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۱۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل در گرداب
با توجه به وضع بههم ریخته رژیم صهیونیستی، بهنظر میآید ارتش رژیم برای عملیات حمله به رفح با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند.
به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در حد فاصل ۲۶ فروردین تا امروز یعنی نزدیک به دو هفته انواعی از رخدادها، رژیم غاصب جنایتکار صهیونیستی را در منگنه قرار داده و منفعل کرده است؛ عملیات سهمگین «وعده صادق»، درگیر شدن مرابطین اسرائیل در منطقه ـ بهطور خاص ترکیه و اردن ـ با پیامدهای همکاری آنان با این رژیم در جریان عملیات وعده صادق، تظاهرات عظیم ضداسرائیلی در دانشگاههای مهم و بزرگ آمریکا و دهها دانشگاه در اروپا و درگیری نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی این کشورها با دانشجویان و اساتید معترض، آماده شدن دادگاه بینالمللی لاهه برای صدور احکام بازداشت برای رهبران سیاسی و نظامی رژیم غاصب به جرم نسلکشی، تشدید درگیریها میان جوانان فلسطینی با نیروهای امنیتی ـ نظامی رژیم غاصب در کرانه باختری، تشدید اختلافات میان اعضای کابینه نظامی اسرائیل، تشدید عملیاتهای تهاجمی حزبالله و تسری آن به عمق ۱۵ کیلومتری رژیم و توسعه اقدامات انصارالله یمن علیه کشتیها و ناوهای مرتبط با رژیم، منظومهای از اقدامات درهمتنیده را علیه اسرائیل پدید آورده که بدون شک در طول تاریخ ننگین آن بیسابقه میباشد در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱ـ بعضی شخصیتهای شناختهشده غربی از جمله «جان مرشایمر» ۸ اردیبهشت ماه / ۲۷آوریل در مصاحبه با «پیرز مورگان» گفت این حماقت اسرائیل بود که با حمله به کنسولگری ایران سبب شد ایران احتمالاً به سمت دستیابی به تسلیحات هستهای حرکت کند و من میگویم اگر ایران به تسلیحات هستهای دست یابد، جهان امنتر خواهد شد. این عبارت بدان معناست که رژیم غاصب در بازی جنگ، با وجود برخورداری از شبکهای از مستشاران باتجربه غربی و با وجود پشتگرم بودن به حمایت آنان، عرصه را باخته است و جبهه مقاومت با در اختیار داشتن برگهایی که رو نکرده میتواند اقدامات رقبای کهنهکار را کنترل کند. البته در صحنه اخیر، مواجهه ایران با چند قدرت اتمی، مواجهه از موضع اتمی نبود و این نشان میدهد همین حالا هم موازنه قدرت کلاسیک دستخوش تغییراتی شده است.
۲ـ عملیات وعده صادق صفحه جدیدی در منطقه گشوده است. این صفحه فقط قدرتنمایی ایران نیست، گشودن فصل جدیدی از روابط با دولتهای منطقه نیز میباشد. الان منطقه در برابر دو واقعیت قرار گرفته که خواهناخواه به سمت یکی میل پیدا میکند؛ یک واقعیت این است که دولتهای غربی و بهویژه انگلیس و آمریکا طی دهها سال با سلطه بر کشورهای عرب و غیرعرب منطقه عملاً این کشورها را ضعیف کرده و دست آخر منافع آنان را قربانی رژیم غاصب سرزمینهای عربی ـ اسلامی کرده و امروز این دولتها را در مقابل ملتهایشان هم قرار داده و بنیان آنها را با تهدید داخلی هم مواجه گردانیده است. یک واقعیت دیگر این است که کشوری که طی حدود ۴۰ سال گذشته، در معرض بیشترین تهدید از سوی قدرتهای غربی بوده به آنچنان توانمندیهایی رسیده است که دیگر، قدرتهای غربی حتی به صورت ائتلاف هم قادر به شکست آن نیستند. ایران یک قدرت متجاوز نیست و وجدان عمومی منطقه میگوید دولتی که در طول ۴۵ سال گذشته حتی رفتارهای خصمانه همسایگان را نادیده گرفته، به دنبال تهدید آنان نیست. ضمناً کشورهای منطقه قاعدتاً درک میکنند که نمیتوان در مصاف بین یک کشور اسلامی و قدرتهای غربی، تماشاچی بود. در چنین وضعیتی ایجاد رابطه قوی درون منطقهای و توافقات دو و چندجانبه درون منطقهای میتواند عمق امنیتی درازمدت برای همه ایجاد کند و جلوی هر رخداد امنیتی نامطلوب را بگیرد.
۳ـ راه افتادن موج اعتراضات و تحصنها در دانشگاههای بسیار مهم آمریکا و کشورهای اروپایی و سرایت آن به دانشگاهها در نقاط دیگر دنیا برای موضوعی خارج از مرزهای ملی آنها، یک «پدیده مهم» به حساب میآید. اینکه جمعیتی از یک کشور درباره یک موضوع یا رخداد داخلی به خیابان بیایند، نظیر آنچه در جریان جنبش وال استریت آمریکا یا جنبش جلیقهزردها در فرانسه رخ داد، طبیعی و مسبوق به سابقه است ولی اینکه دانشگاههای یک کشور بهطور نسبتاً یکپارچه برای موضوعی که در مرزهای جغرافیایی و حتی مرزهای نژادی و دینی آنان هم قرار ندارد، برای روزهای متوالی به خیابان بیایند و هزینه اخراج، مشروط شدن، جریمههای مالی، زندان و ضرب و شتم بپردازند، این یک پدیده بسیار مهم است و نشان میدهد میان سیستمهای حکومتی غرب که یهودمحور است و نگرشهای نخبگان حتی در دانشگاههایی که با پول یهودیان و کمپانیهای اسلحهسازی تأسیس و اداره میشوند، شکاف عمیق پدید آمده است. از حیث معرفتی نسل جدید در غرب از حاشیهها به میدانها آمدهاند، پیش از این اعتراضات نهفته «آنتیوارها» که جنبه اجتماعی و سیستمی نداشتند، وجود داشت اما حالا یک جنبش معترض فراگیر در داخل سیستم غرب پدید آمده که میتواند در موضوعات مختلف ورود نموده و تحولات مهمی را در پی داشته باشد. به نظر میرسد دقیقاً به همین دلیل دولتهای آمریکا، انگلیس و فرانسه علیرغم شعارهای آزادی و دموکراسی در مواجهه با این جنبش همه قدرت سخت و نرم خود را بهطور خیلی عریان به صحنه آوردهاند.
این جنبش، دست به نقد یک چالش اساسی برای دولت بایدن میباشد و آن را با مخمصه زیاد مواجه کرده است. حزب دموکرات زمان زیادی ندارد و نشانهای هم از نزدیک بودن زمان پایان جنگ غزه دیده نمیشود. بنابراین اعتراضات در محیطهای نخبگی استمرار مییابد و دوقطبی هواداران اسرائیل و مخالفان اسرائیل کار دست بایدن و حزب دموکرات میدهد.
۴ـ روند تحولات منطقه، دو کشور ترکیه و اردن را به دلیل همکاری با رژیم غاصب و کودککش در جریان عملیات ضداسرائیلی وعده صادق، در وضعیت ضعیف قرار داده است. سخنان توجیهگرانه پیدرپی رجب طیب اردوغان و ملک عبدالله بیانگر مخمصهای است که در آن گرفتار شدهاند. وضعیت منطقه بیانگر آن است که هیچ کشور مسلمانی نمیتواند در منازعهای که یک طرف آن مردم مظلوم غزه، زنان و کودکان شهید، زخمی و آواره فلسطینی هستند، در وضع بیطرفی قرار بگیرد، چه رسد به اینکه مانند دولتهای ترکیه و اردن در کنار رژیم قاتل و علیه فلسطینیها قرار داشته باشند.
طی روزهای پس از عملیات وعده صادق مطبوعات وابسته به رجب طیب اردوغان، ابتدا تلاش کردند تا موضوع را منحرف کرده و با عنوانگذاری جنگ ایران و اسرائیل، همکاری اطلاعاتی با رژیم غاصب را لاپوشانی کنند، اما این چیزی نبود که پذیرفته شود لذا اردوغان مدعی شد «هیچ نوع همکاری اطلاعاتی میان پایگاه «کوراچیک» و رژیم صهیونیستی رخ نداده و این پایگاه بهطور معمول به تبادل اطلاعات با شرکای خود ـ آمریکا، فرانسه و انگلیس ـ پرداخته است» و حال آنکه میداند در شب عملیات وعده صادق، این سه کشور برای دفاع از اسرائیل «حلقه آتش» تشکیل داده و رسماً به جنگ پهپادها و موشکهای ایران آمدند.
ملک عبدالله هم برای فراز از ننگی که به بار آورده مدعی شد «جنگ غزه به میدان انتقام ایران و اسرائیل تبدیل شده و ما ـ عربها ـ قربانی این جنگ نخواهیم شد» و حال آنکه به خوبی میداند فلسطینیها اولین کسانی بودند که از عملیات ایران احساس راحتی و پیروزی کردند. قدر مسلم هم دولت اردوغان در ترکیه و هم دولت عبدالله در اردن پاسخ خیانت خود به مسلمانان را نه از طرف ایران بلکه از سوی ملتهای خود خواهند دید.
با کمال تأسف باید گفت بعضی دولتها در منطقه علیرغم لطمههایی که غرب طی دهها سال به استقلال و حیثیت آنان زده است، حتی در مصاف میان یک کشور اسلامی و غرب، خود را بخشی از جبهه غرب به حساب آورده و زمین و امکانات کشور خود را برای شکست دادن طرف مسلمان در اختیار رژیم غاصب قرار دادهاند و جالب این است که بعضی از آنها پشت نقاب اسلامگرایی پنهان شدهاند.
۵ـ ارتش رژیم غاصب صهیونیستی هفتههاست برای حمله به غزه گارد گرفته و علیرغم آنکه اعلام کرده طرح آمادهای برای حمله گسترده به رفح دارد، این حمله صورت نگرفته است. با توجه به وضع بههم ریخته رژیم، بهنظر میآید ارتش برای عملیات با دشواری زیاد مواجه است و این دشواریها میتواند تخریب بینتیجه رفح را به چالش جدید آن تبدیل کند. خود این موضوع در کنار از سرگیری شلیک موشکها از منطقه شمالی غزه و تأکید حماس بر شروط خود در مذاکرات سیاسی؛ وضع رژیم را نشان میدهد.